از تیغ دریغم مکن شعر زیبای از تیغ دریغم مکن – خلیل ذکاوت از تیغ دریغم مکن وقتی که دلی عهدشکن داشته باشم از درد درون با که سخن داشته باشم دنیای غمی ؛ باش …
ادامه نوشته »وقتی که دلی عهد شکن داشته باشم – خلیل ذکاوت
وقتی که دلی عهد شکن داشته باشم شعر زیبای وقتی که دلی عهد شکن داشته باشم – خلیل ذکاوت وقتی که دلی عهد شکن داشته باشماز درد درون با که سخن داشته باشمدنیای غمی ؟ …
ادامه نوشته »تا ابد سرکشی از حکم ازل یعنی چه – خلیل ذکاوت
تا ابد سرکشی از حکم ازل یعنی چه شعر زیبای تا ابد سرکشی از حکم ازل یعنی چه – خلیل ذکاوت تا ابد سرکشی از حکم ازل یعنی چهبا قضا جر چه قدر ؟ جنگ …
ادامه نوشته »ابر آمد و باد آمد و مهتاب درآمد – خلیل ذکاوت
ابر آمد و باد آمد و مهتاب درآمد شعر زیبای ابر آمد و باد آمد و مهتاب درآمد – خلیل ذکاوت ابر آمد و باد آمد و مهتاب درآمد انگار شب از پیرهن خواب درآمد …
ادامه نوشته »باز هم سال نو آمد خوشی و غم با هم – خلیل ذکاوت
باز هم سال نو آمد شعر زیبای باز هم سال نو آمد – خلیل ذکاوت باز هم سال نو آمد ؛ خوشی و غم با همباز تقویم و همان ؛ عید و محرم با همما …
ادامه نوشته »جستجو در جو مکن از جو صدف نتوان گرفت – خلیل ذکاوت
جستجو در جو مکن شعر زیبای جستجو در جو مکن – خلیل ذکاوت جستجو در جو مکن ؛ از جو . صدف نتوان گرفتوانگهی از هر صدف در نجف نتوان گرفتمی دهد مرجان به دریادل. …
ادامه نوشته »دودمان درد پروردند در دامن تو را – خلیل ذکاوت
دودمان درد پروردند در دامن تو را شعر زیبای دودمان درد پروردند در دامن تو را – خلیل ذکاوت دودمان درد پروردند در دامن تو راجامه ای جنس جنون کردند پیراهن تو راتا قلم در …
ادامه نوشته »کم بود اگر چند به ظاهر نفراتش – خلیل ذکاوت
کم بود اگر چند به ظاهر نفراتش شعر زیبای کم بود اگر چند به ظاهر نفراتش – خلیل ذکاوت کم بود اگر چند به ظاهر نفراتشدریا شده بودند به باطن . قطراتشآن سرخ ترین خون …
ادامه نوشته »یک نفس نام تو را در خود دمیدم – خلیل ذکاوت
یک نفس نام تو را در خود دمیدم شعر زیبای یک نفس نام تو را در خود دمیدم – خلیل ذکاوت یک نفس نام تو را در خود دمیدم . سوختمتا به یادت آه کوتاهی …
ادامه نوشته »تا آسمان نماند لب تشنه در دل شب – خلیل ذکاوت
تا آسمان نماند لب تشنه در دل شب شعر زیبای تا آسمان نماند لب تشنه در دل شب – خلیل ذکاوت تا آسمان نماند لب تشنه در دل شبتشت شفق به خون خورشید شد لبالبای …
ادامه نوشته »بی تابم و پابند قرارم نتوان کرد – خلیل ذکاوت
بی تابم و پابند قرارم نتوان کرد شعر زیبای بی تابم و پابند قرارم نتوان کرد – خلیل ذکاوت بی تابم و پابند قرارم نتوان کردزندانی دیوار و حصارم نتوان کرداین سان که سر من …
ادامه نوشته »شوره زاری ست درندشت زمینی که منم – خلیل ذکاوت
شوره زاری ست درندشت زمینی که منم شعر زیبای شوره زاری ست درندشت زمینی که منم – خلیل ذکاوت شوره زاری ست درندشت زمینی که منممزن اردو به بیابان چنینی که منممانده ام تا پس …
ادامه نوشته »زیر این خیمه ی خلوت زده ی خاک اندود – خلیل ذکاوت
زیر این خیمه ی خلوت زده ی خاک اندود شعر زیبای زیر این خیمه ی خلوت زده ی خاک اندود – خلیل ذکاوت زیر این خیمه ی خلوت زده ی خاک اندودکه چنان یاس . …
ادامه نوشته »روزگاران پس از این روزگاران تو بادا – خلیل ذکاوت
روزگاران پس از این روزگاران تو بادا شعر زیبای روزگاران پس از این روزگاران تو بادا – خلیل ذکاوت روزگاران پس از این روزگاران تو بادازردی تقویم ها سبز از بهاران تو بادابلکه چرتش پاره …
ادامه نوشته »عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود – خلیل ذکاوت
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود شعر زیبای عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود – خلیل ذکاوت عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شودعاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می …
ادامه نوشته »