بی گفتگو به کلبه ام ای آشنا بيا بيگانه نيستی که بگويم بيا بيا در زندگی نيامدی روزی به پرسشم مُردم کنون به فاتحه ام بهر خدا بيا يک مو زيان به شوکت حسنت نمی …
ادامه نوشته »ای ساربان ای ساربان ، من همرهت همراستم
ای ساربان ای ساربان ، من همرهت همراستم هرسو كه ميباشی روان ، من همرهت همراستم زاد سفر دارم بخود من بار دوشت نيستم ترسم بود از سارقان ، من همرهت همراستم در بار بندی …
ادامه نوشته »در جهان گشتم گل بيخار نيست
در جهان گشتم گل بيخار نيست هر كجا ياريست بی اغيار نيست بهر مجنون استراحت تهمت است در بيابان سايه ديوار نيست آدمی با عقل و دانش آدم است شخصيت با جامه و دستار نيست …
ادامه نوشته »ز بازار محبت غم خريدم
ز بازار محبت غم خريدم خريدم غم وليكن كم خريدم همين داغی كه حالا بر دل ماست ندانم از كدام عالم خريدم عسل ميجستم از بازار هستی عدم رخ داد جايش سم خريدم ز عشق …
ادامه نوشته »عشق میخواهد بحدی پاس دلبر داشتن
عشق میخواهد بحدی پاس دلبر داشتن کز ادب دور است بر رویش مژه برداشتن بی جگر در بیشه های عشق نگذاری قدم در نیستان بایدت خوی غضنفر داشتن با پلاس کهنه میسازو خدارا یاد کن …
ادامه نوشته »دنياست خوب و دنيا ليكن بقا ندارد
دنياست خوب و دنيا ليكن بقا ندارد دارد چو بيوفايی يك آشنا ندارد هرچيز در شكستن فرياد می برآرد اما شكست دلها هرگز صدا ندارد دانی چنار باخود آتش زند چه باعث سرتابپای دست است, …
ادامه نوشته »