رفيق جان ،مرا دوره ي رفاقت نيست سر گلايه ندارم که جاي صحبت نيست يکي به مفتي شهر از زبان ما گويد اطاعتي که تو را مي کنند طاعت نيست چگونه نقشه ي آسايش جهان …
ادامه نوشته »از عدالت می نویسند از تخلّف می خورند
از عدالت می نویسند، از تخلّف می خورند می نویسم دوستان ! معیار خوبی مرده است دوستان خوب من تنها تأسّف می خورند این که طبع شاعران خشکیده باشد عیب کیست ناقدان از سفرۀ چرب …
ادامه نوشته »ليلی گذشت و مجنون حالی خراب دارد
ليلي گذشت و مجنون حالي خراب دارد گفتم نگريم امّا ديدم ثواب دارد مجنون منم كه ماندم ، اين خاك ، خاك ليليست اي كاروان بياييد، اين چاه ، آب دارد چرخي زنيم در خود …
ادامه نوشته »شب و روزم گذشت به هزار آرزو
شب و روزم گذشت به هزار آرزو نه رسیدم به خویش ، نه رسیدم به او نه سلامم سلام ، نه قیامم قیام نه نمازم نماز، نه وضویم وضو دل اگر نشکند به چه ارزد …
ادامه نوشته »پریشانان پری را می پرستند
پریشانان پری را می پرستند گدایان گوهری را می پرستند خبر از دین مداحان ندارم خطیبان منبری را می پرستند سواران پرچمی را می ستایند دلیران سنگری را می پرستند چه می دانند اینان از …
ادامه نوشته »آغاز ابرها در ساعت یک است به وقت نجف
آغاز ابرها در ساعت یک است به وقت نجف کمی پس از دو باران گرفت در کنار بقیع درست ساعت سه طوفان شد در کربلا حالا به ساعت من فقط کمی به لحظه موعود مانده …
ادامه نوشته »شهید شادمانی ها مشو غم را مواظب باش
شهید شادمانی ها مشو، غم را مواظب باش اگر بر عمر حسرت می بری ، دم را مواظب باش پدرها و پسرها را تب تقدیر خواهد کشت دم جان کندن سهراب ، رستم را مواظب …
ادامه نوشته »دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم چه می شد آه ای موسای من ، من هم شبان بودم تمام روز …
ادامه نوشته »شکستند این جماعت قدر ساقی را
شکستند این جماعت قدر ساقی را دل خم را ز شیطان می خرند این روزها با سیب گندم را یکی در هیأت انسان کمین کرده ست در اینجا ببین اندوه تهران را ، تماشا کن …
ادامه نوشته »این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست
این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست شهوت این بی نمازان ، نشئه ی انگور کیست پرده دانان طریقت در صبوری سوختند این صدای ناموافق زخمه ی تنبور کیست شیخ بازیگوش ما از …
ادامه نوشته »