برای من دوست داشتن آخرین دلیل دانایی است اما هوا همیشه آفتابی نیست عشق همیشه علامت رستگاری نیست و من گاهی اوقات مجبورم به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم چقدر خیالش آسوده است چقدر تحمل …
ادامه نوشته »پناه بر تو ای فهم فراموشی
پناه بر تو ای فهم فراموشی حالا بيا برای رسيدن به آرامش نزديکترين نامهای کسان خويش را بياد آوريم علــــی صالحــــی سفره ی دلِ مرا در باد ، کسی گشوده نخواهد يافت من خوابِ يک …
ادامه نوشته »ديروز را دانسته آمديم امروز ندانسته عاشقيم
ديروز را دانسته آمديم امروز ندانسته عاشقيم و فردا روز راای رِندِ مانده بر دوراهیِ دريا و دايره خدا را چه ديدهای علــــی صالحــــی به هر که گفت تعبير زندگی شکل صبور همين شقايق است …
ادامه نوشته »در اين دنيای درندشت
در اين دنيای دَرَندَشت هر چيزی به نحوی بالاخره زندگی میکند باران که بيايد بيد هم دشمنی های خود را با اَرّه فراموش خواهد کرد علــــی صالحــــی سادگی را من از خوابِ يک پرنده در …
ادامه نوشته »وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی دستمان به آسمان برسد وقتی که بر آن بلندی بنفش بنشينيم ديگر دست کسی هم به ما نخواهد رسيد مینشينيم برای خودمان قصه میگوئيم تا کبوترانِ کوهی از دامنهی روياها به لانه برگردند علــــی …
ادامه نوشته »بیا بی خبر به خواب هفت سالگی بر گردیم
بیا بی خبر به خواب هفت سالگی بر گردیم غصه هامان گوشه گنجه بی کلید مشقهامان نوشته تقویم تمام مدارس در باد و عید یعنی همیشه همین فردا نه دوش و نه امروز علــــی صالحــــی …
ادامه نوشته »اشتباه میکنند بعضی ها که اشتباه نمی کنند
اشتباه میکنند بعضی ها که اشتباه نمی کنند بايد راه افتاد ، مثل رودها که بعضی به دريا میرسند بعضی هم به دريا نمی رسند رفتن ، هيچ ربطی به رسيدن ندارد علــــی صالحــــی چقدر …
ادامه نوشته »سلام حال همه ما خوب است
سلام حال همه ی ما خوب است ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاه خيالی دور ، که مردم به آن شادمانی بیسبب می گويند با اين همه عمری اگر باقی بود طوری از …
ادامه نوشته »