ابر آمد و باد آمد و مهتاب درآمد – خلیل ذکاوت
ابر آمد و باد آمد و مهتاب درآمد
شعر زیبای ابر آمد و باد آمد و مهتاب درآمد – خلیل ذکاوت
ابر آمد و باد آمد و مهتاب درآمد
انگار شب از پیرهن خواب درآمد
در ذهن من این منظره عکسی شد و آن گاه
برفی شد و سیلی شد و از قاب درآمد
دنبال تو می گشتم و باز از قلم من
یک صفحه پر از وا ژه ی نایاب درآمد
در شعر من آن شب که تو گل می کنی . انگار
مرواری ماه از دل مرداب درآمد
تصویر من از صافی ات ای آینه. هر صبح
ماتم زده رفت و تر و شاداب درآمد
نقش تو زدن مشق شبم باد . اگرچند
این نقشه همیشه غلط از آب درآمد
تا کی کدر از کینه ؛ بیا تا که ببینی
ابر آمـــد و باد آمـــد و مهتاب درآمـــد
خلیل ذکاوت