درها به طنین های تو وا کردم – سهراب سپهری
درها به طنین های تو وا کردم
شعر زیبای درها به طنین های تو وا کردم – سهراب سپهری
درها به طنین های تو وا کردم
هر تکه نگاهم را جایی افکندم. پر کردم هستی ز نگاه
بر لب مردابی . پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم. رفتم به نماز
در بن خاری . یاد تو پنهان بود. برچیدم. پاشیدم به جهان
بر سیم درختان زدم آهنگ ز خود روییدن. و به خود گستردن
و شیاریدم شب یکدست نیایش. افشاندم دانه راز
و شکستم آویز فریب
و دویدم تا هیچ . و دویدم تا چهره مرگ . تا هسته هوش
و فتادم بر صخره درد. از شبنم دیدار تو تر شد انگشتم. لرزیدم
وزشی می رفت از دامنه ای . گامی همره او رفتم
ته تاریکی . تکه خورشیدی دیدم. خوردم. و ز خود رفتم. و رها بودم
شرق اندوه – سهراب سپهری