ديگر نمي توانم کلاغ را
ديگر نمي توانم
کلاغ را
به عقاب تشبيه کنم
ميوه بِه را
به چراغي افسانه اي
چمدانت را بسته اي
و شاعري ديگر کار من نيست
پشت سرت
مثل آپارتماني فرسوده
در خود فرو مي ريزم
و کوچه را زشت مي کنم
رســـول يــونان
ديگر نمي توانم
کلاغ را
به عقاب تشبيه کنم
ميوه بِه را
به چراغي افسانه اي
چمدانت را بسته اي
و شاعري ديگر کار من نيست
پشت سرت
مثل آپارتماني فرسوده
در خود فرو مي ريزم
و کوچه را زشت مي کنم
رســـول يــونان
برچسب ها : رسول یونان
پل شکسته روزگاري کوه ها را به هم وصل مي کردي آدم ها را قلب …