پيدا بکن يک آدم آدم تري را
پيدا بکن يک آدم آدم تري را
و شانه هاي محکم و محکم تري را
آقاي خوبي که دلش سنگي نباشد
معشوق هاي دوستت دارم تري را
من را رها کن هرچه مي خواهي تو داري
از دست خواهي داد چيز کمتري را
با گيسوانت باد بازي کرد و رقصيد
و زد رقم، آينده ي درهم تري را
تو آخر اين داستان بايد بخندي
پس امتحان کن عاشق بي غم تري را
من مي روم، آرام آرام از همه چيز
هر روز مي بيني من مبهم تري را
من را ببخش از اين خداحافظ خداحا
پيدا نکردم واژه ي مرهم تري را
سيد مهـــدي موســـوي