اندوهش چنان است که هر قطره اشکش
اندوهش چنان است
که هر قطره اشکش
به درياچه بدل خواهد شد
من همخانه ي خود سيل را
خوب مي شناسم
شمـــس لنگــــرودي
سخت است آدم برفي
سخت است
روشنايي روز را دوست داري
دلدل مي کني نکند بيايد
شمـــس لنگــــرودي
اندوهش چنان است
که هر قطره اشکش
به درياچه بدل خواهد شد
من همخانه ي خود سيل را
خوب مي شناسم
شمـــس لنگــــرودي
سخت است آدم برفي
سخت است
روشنايي روز را دوست داري
دلدل مي کني نکند بيايد
شمـــس لنگــــرودي
برچسب ها : شمس لنگرودی
ماجراى مرا پايانى نبود در تمام اتاقها خيالهاى تو پرپرزنان مي رفتند و مي آمدند …