می رفتیم و درختان چه بلند و تماشا
می رفتیم و درختان چه بلند
شعر زیبای می رفتیم و درختان چه بلند – سهراب سپهری
می رفتیم و درختان چه بلند . و تماشا چه سیاه
راهی بود از ما تا گل هیچ
مرگی در دامنه ها . ابری سر کوه . مرغان لب زیست
می خواندیم : بی تو دری بودم به برون. و نگاهی به کران. و صدایی به کویر
می رفتیم. خاک از ما می ترسید. و زمان بر سر ما می بارید
خندیدیم: ورطه پرید از خواب . و نهان ها آوایی افشاندند
ما خاموش . و بیابان نگران. و افق یک رشته نگاه
بنشستیم. تو چشمت پر دور. من دستم پر تنهایی. و زمین ها پر خواب
خوابیدیم می گویند: دستی در خوابی گل می چید
شرق اندوه – سهراب سپهری