عهد كردم كه جز از اين نكنم كاردگر
عهد كردم كه جز از اين نكنم كاردگر
نتوانم نگرم قامت و رخسار دگر
كه نيفتاده در اين دام گرفتاردگر
گرچه باشند بخوبي چه تو بسياردگر
من بهاي تو شناسم نه خريدار دگر
دل بيدار دگر ديدة بيدار دگر
راز ميگفت و نبدحاجت گفتاردگر
نتواند بگزيند به از اين بار دگر
حبیــب یغمـــایـــی