به نسیمی همه راه بـه هم می ریزد
بـــه نسـیـمـــی همه راه بــه هـــم مــــی ریزد
کـــی دل سـنگ تــو را آه بــه هـــم مــــی ریزد
ســنگ در برکـــــه مـــی اندازم و مــــی پندارم
بــا همیــن ســـنگ زدن ، مـاه به هم می ریزد
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گـــاه مــــی مــانـد و نـاگـــاه بــه هــم می ریزد
انچــه را عقل به یک عمر به دست آورده است
دل بـــه یــک لـــحظه کــوتاه به هم می ریزد
فاضـــل نظـــری