شير مادر بوي ادكلن مي داد
شير مادر ، بوي ادكلن مي داد
دست پدر ، بوي عرق
گفتم بچهام نميفهمم
نان ، بوي نفت ميداد
زندگي ، بوي گند
گفتم جوانم نميفهمم
حالا كه بازنشسته شدهام
هر چيز ، بوي هر چيز ميدهد ، بدهد
فقط پارک ، بوي گورستان
و شانه تخم مرغ ، بوي كتاب ندهد
اکــــبر اکسيـــــر