افسانه عشق و جنون رفته ز خاطر تاکنون
متن آهنگ افسانه عشق و جنون
افسانه عشق و جنون رفته ز خاطر تاکنون
افسانه عشق و جنون رفته ز خاطر تاکنون
آن تک سوار قصه ها با اسب خود شد واژگون
بس عهدها بشکسته شد دیگر خدا هم خسته شد
در کارزار زندگی بازوی مردان بسته شد
ای چرخ افسونت چه شد ؟
الوند و سیحونت چه شد ؟
بر تنب كوچك تا ارس کاوه فریدونت چه شد ؟
صفرا طلایه دار كو ؟ آن نقطه پرگار كو ؟
در شهر آزادی . دری .
بر قامت دیوار كو ؟
شهنامه خانی دیر شد سیمرغ در زنجیر شد
آرش . كماندار زمان آماج زخم تیر شد
فریادها بر باد شد فریاد زیر آب شد
ارابه سردار عشق افسانه ای در خواب شد
متن آهنگ افسانه عشق و جنون رفته ز خاطر تاکنون